خاطرات شهید عبدالعلی ناظم پور (2)

خاطرات شهید عبدالعلی ناظم پور

خاطرات شهید عبدالعلی ناظم پور (2)

کاکاعلی 1
اگر دو سه ساعتی از شیراز به سمت دریا رانندگی کنی به شهری می رسی که ریشه در تاریخ و سینه به سینه ی کوه، لابلای نخل های بلند، زیر آفتاب دراز کشیده و به آسمان آبی زل زده است. اسم این شهر جهرم است. شاید پاییزها مزه ی لیمو شیرین های آبدارش را چشیده باشی و زمستان ها، مهمان هایت را با نارنگی و پرتقالهای خوش رنگش پذیرایی کرده باشی. ممکن است تابستان ها با یک لیوان شربتِ آب لیموی خنک، جگرت را حال داده باشی اما ندانسته ای که این لیموی زرد و خوشبو، درخت سبزش ریشه در خاک جهرم دارد. شاید هم، ماه رمضان، سر سفره ی افطاری با دو سه کله خرما، روزه را افطار کرده باشی اما خبر نداری که این خرمای عسلی، اسمش خرمای شاهانی است و نخلش در تربت نخل خیز جهرم روییده. نوش جانت…
 جهرم شهر نخل و نارنج و گرماست، شهر پرتقال و لیمو شیرین و نارنگی، شهر لیمو ترشهای آبدار و خوشبو… حالا هر وقت گذارت به این طرف ها افتاد ما هم با یک بند، خارَک خشک طلایی* و چند تا بشقاب رنگینک* و حلوای خرما، منتظرت هستیم.
جهرم شیرینی های فراوانی دارد و از جمله ی آن شیرینی ها، قصه ی شیرین کاکاعلی ست؛ قصه ای که به نظر من طعمش از همه ی رطب های طلایی جهرم شیرین تر است… کاکاعلی، شیرین ترین و حقیقی ترین داستان جهرمی هاست و شخصیتش صاحب دو تا چشم عسلی با اخلاقی شیرین تر از عسل. آن قدر بزرگ است که در تصورت نمی گنجد و آن قدر ساده که به ذهنت خطور نمی کند. مثل قدیس ها، پاک است و زلال، چون ژنرال ها مقتدر و با شکوه  و به قولی جمع اضداد. در تواضع به خاک می ماند و در غرور به کوه اما نه خاک است و نه کوه. می گوید من فرمانبرم نه فرمانده… کسی نمی داند که فرمانده است نه مادرش، نه همسرش و نه….
پاورقی
* خارک: به خرمای نارس خارک می گویند و آن را پس از چیدن جوشانده، هسته اش را بیرون آورده و مانند دانه تسبیح از نخ می گذرانند. این خارک بند شده پس از خشک شدن رنگ زرد طلایی دلنشینی پیدا می کند که طعمش بسیار خوشمزه است.
*رنگینک: رطب تازه را در ظرف چیده و معجونی از آرد، روغن ،هل، دارچین و پودر قند را بو داده روی آن می ریزند.