خاطرات شهید عبدالعلی ناظم پور (1)
بسم الله الرحمن الرحیم
نام کتاب: کاکا علی
خاطرات شهید عبدالعلی ناظم پور فرمانده گردان تخریب لشکر33 المهدی (عج)
نویسنده : ایوب پرندآور
نام : عبدالعلی ناظم پور
نام پدر: احمد
تولد: 18/10/1340
شماره شناسنامه:585
مدرک تحصیلی: دیپلم برق
مدت جبهه:63 ماه
مسئولیت: فرمانده گردان تخریب لشکر 33 المهدی (عج)
تاریخ ازدواج:28/5/1364
مدت زندگی متاهلی: 17 ماه و شش روز
تاریخ شهادت:4/11/1365شلمچه کربلای 5
مقدمه
لابلای لباس خاکی های جنگ هر چه دقت می کردی نمی توانستی فرمانده ای به نام “عبدالعلی ناظم پور” را پیدا کنی، ولی پیدا کردن یک بسیجی به نام ” کاکاعلی ” مثل آب خوردن بود او لابلای بچه ها گم بود و هیچ نشانه ای جز گمنامی نداشت، در جبهه بزرگ شده و انگار سلول هایش از گرد و غبار پای رزمنده ها تغذیه می کرد. همه با او احساس برادری می کردند و او هم بیشتر از آن که برایشان فرماندهی کند در حقشان برادری می کرد. روح بزرگ فرمانده ی تخریب، لبریز از تواضع و فروتنی بود و صمیمیت، اولین اتفاق زیبا در برخورد با این مرد بزرگ، زیرا او خاکی ترین فرمانده ی دنیا بود. فرمانده ای که علاوه بر هنر مدیریت جنگ، با تاثیر شگفت اخلاق و رفتار خود، جنس آدم ها را عوض می کرد و از لات و الوات های دروازه نشین، نماز شب خوان هایی می ساخت که بی پرده ملکوت را می دیدند. شهید ناظم پور، ازآن فرماندهانی بود که اگر دلت را می برد، باید خانه و زندگی ات را رها می کردی و آواره اش می شدی. اگر نمک گیر سفره ی محبتش می شدی، تخریب را با همه ی دربدری هایش بر همه ی راحتی های دنیا ترجیح می دادی و افتخار می کردی که مرید ” کاکاعلی” هستی.
ناظم پور، مردی دنیا دیده نبود، اما سرد و گرم روزگار کوتاه جنگ را چشیده بود. او پیری کهن سال نبود اما کوله بار تجربه ای، سنگین تر از پیران سالخورده داشت. میدان جنگ، میدان آزمایش بود و آن گاه که شیپور جنگ نواخته می شد مرد از نامرد تشخیص داده می شد. جوانی بیست ساله بود که فرمانده ی دل ها شد و در طول دو سه سال فرماندهی تخریب، آن چنان مدیریتی از خود نشان داد که ژنرال های جنگ دیده هم، به گردش نمی رسیدند. عمر کوتاه او، برکت های زیادی داشت که اثرات آن را تا همین مجال، در رفتار همرزمانش و حتی خانواده و فرزندان آن ها نیز، می توان مشاهده کرد. او فقط رزمنده ساز و تخریب چی ساز نبود، انسان ساز بود.
و تخریب، مکانی برای آسایش و وقت گذرانیدن نبود ، تخریب، یک جایی بود که نه شب داشتی و نه روز. هم قبل از عملیات کار داشتی هم بعد از عملیات و هم در حین عملیات. قبل از عملیات باید هرشب بروی و میدان های مین دشمن را شناسایی کنی، نوع مین و چگونگی آرایش آن ها را کشف و معبری پیدا کنی تا نیروها بتوانند در کمترین زمان، از آن عبور کرده، خود را به خط دشمن بزنند.
وقتی عملیات شروع شد، باید گردان را از این معبر به سلامت رد کرده به خاکریز دشمن برسانی و اگر لازم شد، خودت روی سیم خاردار بخوابی و از بدنت پلی بسازی تا گردان، زودتر به خط برسد و اگر لازم شد بروی روی مین، تا گردان، توی معبر زمین گیر نشود. زمین گیر شدن گردان، یعنی قتل عام سیصد نفر، یعنی شکست در عملیات، یعنی به هدر رفتن همه ی زحمت ها و…
بعد از عملیات هم یک تخریب چی وظیفه دارد که میدان های مین آزاد شده را پاکسازی کند. تخریب چی در هر کدام از مراحل گفته شده، با خطرات زیادی رو به روست که کمترین آن ها قطع شدن دست و پاست. تخریب، یعنی یک جایی که همیشه باید جانت کف دستت باشد. یک جایی که به خاطر سختی هایش، کمتر کسی دل می کرد و به آن جا می آمد. اما اگر می آمد و دو تا برخورد از بچه های تخریب می دید، نمک گیر می شد، وابسته می شد، دلبسته می شد و عشقش می شد تخریب، زندگیش می شد تخریب، یک کلام همه چیزش می شد تخریب. بعد از آن، یا باید دست و پایش قطع می شد، یا چشم هایش را از دست می داد و یا شهید می شد که دست از تخریب بکشد.
فرمانده ی تخریب شدن یعنی قبول یکی از مشکل ترین مسئولیت های جنگ و دست تقدیر، عبدالعلی ناظم پور را فرمانده ی واحد تخریب لشکر 33 المهدی کرده بود. لشکر 33 المهدی از عملیاتی ترین لشکرهای سپاه در زمان جنگ بود. حضور در 22 عملیات بزرگ، از المهدی لشکری قهرمان و خط شکن ساخته بود. نام های درخشانی چون خلیل مطهرنیا، حاج علی اکبر رحمانیان، مرتضی جاویدی، حاج محمود ستوده و… هیچ گاه از ذهن مردم فارس و لشکر 33 المهدی پاک نخواهد شد. واحد تخریب لشکر 33 المهدی عجل الله تعالی فرجه، با تقدیم بیش از 150 شهید و خیل عظیمی جانباز که اغلب از ناحیه ی دست و پا و چشم به شرف جانبازی نائل شده اند از ارکان اصلی این یگان عملیاتی بود.
شهید عبدالعلی ناظم پور، دومین فرمانده ی تخریب لشکر 33 المهدی، نقش بسیار مهمی را در عملیات های پیروزمندانه لشکر اسلام داشته است. وی در ابتدا، فرمانده ی تخریب قرارگاه بود که پس از حماسه ی باور نکردنی انفجار پل بدر و شهادت سید حمید رضا رضا زاده در عملیات خیبر و شهادت حسین ایرلو، فرمانده ی تخریب لشکر المهدی، به فرماندهی تخریب لشکر رسید. او پایگاه مهمی در جهرم به نام پایگاه تخریب سیدالشهدا راه اندازی کرد که از آن جا، نیروهای لازم برای تخریب را تامین می کرد، به این دلیل تا آخر جنگ هیچگاه لشکر المهدی، کمبود نیروی تخریب چی پیدا نکرد. این پایگاه، همچنین باعث شده بود که بچه ها، وقتی از جبهه به شهر بر می گردند همه دور هم جمع باشند و مکانی باشد برای حل مشکلات و مسائل جبهه و پشت جبهه ی رزمندگان. اهمیت کار شهید ناظم پور وقتی ملموس تر می شود که می بینیم امروز با گذشت بیست و چند سال از شهادتش، این پایگاه همچنان فعال است و هنوز بقیه الشهدای تخریب، خستگی ناپذیرانه، در کنار نسل جوان، بانشاط و پر انرژی راه شهدا را ادامه می دهد. هر کس اندکی از سیره ی شهید ناظم پور را فهمیده باشد به خوبی می بیند که روح بزرگ آن عزیز، برهمه جا اشراف کامل دارد تو گوئی هنوز عبدالعلی ناظم پور، فرمانده ی پایگاه تخریب سید الشهداء جهرم است.
این مجموعه ی لبریز از کاستی، گوشه ی کوچکی از کتاب قطور زندگی شهید ناظمپور و دوستانش است که دورنمایی از آن چه که بوده را فرا رویتان قرار می دهد. گشت و گذار در این وادی علاوه بر همتی عالی، توفیقی از عالم غیب می طلبد که با توسل به روح پاک شهدای تخریب و فرمانده بزرگشان امکان پذیر است. امیدوارم روزی قلم توانای نویسنده ای لیاقت نگاشتن کامل زندگی این سردار گمنام را پیدا کند. لازم می دانم از زحمات و همدلی های خانواده محترم ناظم پور، همرزمان شهید، بسیجیان پایگاه تخریب سیدالشهدا ، مسجد امام حسین علیه السلام جهرم و فرماندهی تیپ 33 هوابرد المهدی عجل الله تعالی فرجه که در گردآوری این مجموعه یاری گرم بودند صمیمانه سپاسگزاری کنم.
با احترام فراوان ایوب پرندآور