خاطرات سید حسن موسوی پناه (7)
بزرگترین اخلاص سید که دربین جمع بروبچه های گردان مشهود بود این بود که هرتازه واردی برای اولین بار وارد یگان میشد شاید تا چند روز به این راحتی تشخیص نمیداد فرمانده کیه تا به ندرت به این مهم با معرفی دوستان یا تشخیص خودش متوجه این مطلب می شد.
شهید سید حسن موسوی پناه
1-چهره دوست داشتنی و ظاهری ساده و مهربان
2-هنگام کار جدی و با هیبت
3-مشارکت در کلیه امور جمعی هم کار هم ورزش و….
4-هنگام عملیاتها رزمنده با تجربه و با صلابت که در امور عملیاتها به عنوان مشاور فرماندهان ارشد بود
5-در امور آموزش با تجربه بود و با حوصله جوابگوی سؤالات بود
6-پیگیری در امور مجروحین و اگر مرخصی میرفت حتما به عیادت مجروحین گروهان میرفت
7-انسانی معتقد و پایبند معنویات و عبادت اول وقت
8-چندین بار مجروح شده بودند و همچنین جزو خانواده شهدا بودند برادر شهید بود
خاطره
یادمه عملیات کربلای 1 بعد از فراغت از مجروحیت به منطقه برگشتم و به منطقه مربوط به گروهان امام حسن در قلاویزان رفتم و هم سنگرانم آنجا بودند
قرار بود که پشت گردان مقداد میدان مین بزنیم که با فرماندهی ایشان کارها با دقت و اصولی انجام شد و ایشان بادقت رعایت نکات کاری و جانی را مد نظر داشت و کاملا مشخص بود که چندین روز است که استراحت و خواب کافی نداشته است
دیگر اینکه در عملیات کربلای 5 که مجروح شده بودم ودر بیمارستات اختر بستری بودم یک روز دیدم که ایشان با تعدادی از دوستان همسنگر برای عیادت آمدند و خیلی دوستانه و عاشقانه پیگیر امور مجروحین بودند که آنروز برای من واقعا خاطره شد وکلیه خوشحال شدم از دیدن ایشان که یادم بوده است
در کل بنده به عنوان یک نیرو که تحت فرماندهی سید حسن بودم ایشان را فرماندهی با تجربه و با صلابت و دوست داشتنی دیدم که با دیدن ایشان که در هر اموری چه عملیاتی چه غیر عملیاتی خود پیشرو بود واقعا انگیزه و انرژی میگرفتم
جایش واقعا خالی است
از ایزد منان جایگاهی عظیم و علو درجات برای این شهید که سالیان سال در زمان جنگ در جبهه ها حضور داشت را آرزومندم.