جنگ نامردی

جنگ نامردی- مین گمشده-اولین اشتباه

جنگ نامردی

جنگ نامردی
حسابی خسته و کلافه شده بود یک مین ضد نفر گم شده بود و هر چه گشته بود آن را پیدا نکرده بود داشت فکر می کرد: «این یک تکه از مین چرا بازی در می آورد! ظرف یک ساعت پای دو تا از بچه های تخریب درست در همین محدوده قطع شده بود. من باید خیلی احتیاط کنم. میدان مین آلوده یعنی این!
مکر و تزویر دشمن یعنی این! جنگ نامردی یعنی این!» با وسواس و احتیاط کار می کرد و وجب به وجب زمین را شخم می زد. هنوز یک قدم جلو نرفته بود که از جایی که اصلاً فکرش را نمی کرد جرقه ای زد. بعد صدای مهیبی! به یک باره دنیای جلو چشمش تیره تار شد . موج انفجار او را از زمین به هوا پرتاب کرد. به زمین که رسید پایش را دید که از زیر زانو فقط به گوشتی بند است.
جنگ نامردی
جنگ نامردی
 برگرفته از کتاب ” ازدحام انفجار ” نوشته تخریبچی دلاور آقای دکتر احمد مومنی راد عضو هیات علمی دانشگاه تهران