جریمه

جریمه- فرمانده- آتش بازی- جانشین- کربلای 5- انگار بار اول است و شاید بار آخر- روز شهادت عبدالکریم پورمقامی- مناعت طبع (شهید عبدالحمید شجاعی برجویی)

جریمه

جریمه

همراه علیرضا خیاط ویس برای سرکشی، به مرکز آموزش درب خزینه رفته بودیم. بچه‌ها گزارش دادند مصطفی در آموزش، انفجار زمانی ایجاد می‌کند با این استدلال که انفجار حین خنثی‌سازی در بالای سر بچه‌ها درست لحظه‌ی انفجار خمپاره را برای بچه‌ها ایجاد می‌کند و آن ها را در جو عملیات قرار می‌دهد.

این کار بسیار خطرناکی بود و ما نمی‌خواستیم جان نیروهای تازه نفس را به خطر بیندازیم. به همین دلیل با مشورت علیرضا تصمیم گرفتیم جریمه‌ای برایش در نظر بگیریم. صدایش کردم و گفتم:

«جریمه این حرکتت این است که تا دو هفته حق نداری به مواد منفجره دست بزنی.»

هر چه التماس کرد و گفت اشتباه کردم، گفتم: ابداً.

دو هفته گذشته بود که آمد و گفت:

«تو رو خدا اجازه بدید نیم پوند مواد رو منفجر کنم. دلم برای کارم تنگ شده.»

گفتم: اگر تعهد می‌دی دفعه دیگه از این کارها نکنی، باشد…  برو سرکارت.

راوی : عبدمحمد علی پور دشت بزرگ

  برگرفته از کتاب ” انتهای معبر ” به کوشش افتخار فرج و سیده نجات حسینی صفحه 63