جانباز تخریبچی حاجحسین ذبیحی نژاد به رفقای شهیدش پیوست
بسم الله الرحمن الرحیم
جانباز و دلاورمرد تخریبچی، رزمنده خستگی ناپذیرگردان تخریب لشکرهفت ولیعصرعج حاجحسین ذبیحی نژاد به رفقای شهیدش پیوست. رزمنده دلاوری که درطول دفاع مقدس باهمه توان با دشمن بعثی جنگید و حضور بی مانندش مایه دلگرمی و نشاط معنوی بین همرزمان گردان تخریب بود.
روحش شاد و انشاءألله درجوار حضرت حق با رفقای شهیدش محشور گردد.
از خداوند مهربان علو درجات را برای این عزیز ازدست رفته و صبر و بردباری برای بازماندگانش خواستاریم.
مجمع پیشکسوتان و رهروان شهدای تخریبچی کشور
خاطره ای از شجاعت مرحوم حاج حسین ذبیحی رحمت لله علیه
در منطقه کردستان تپه ریشن بعداز عملیات والفجر 10درماه های اردیبهشت خرداد مدتی بود هرشب مین کاری بود منطقه مذکوردارای علفهای بسیار بلند بود و حتی بلندی این علفهادربعضی از جاها به ارتفاع یک متر شاید هم بیشتر میرسید علاوه برمین کاری ابتدا بایستی میدان مین عراق را که تقریبا قدیمی بود میان آن همه علف پاکسازی و بعد شروع به ایجاد میدان مین می کردیم . علاوه بر خاص بودن منطقه از حیث زمین و میدان مینها و سیم خاردارهای فراوان دشمن که از قبل کار گذاشته بود دارای مارهای زهر آلود و بسیار قوی بود که آقای بهرک تجربه آشنایی و دوستی با نیش این مارها را دارد.
در یکی از شبها که بچه ها تا روشنی صبح کار پاکسازی و کاشت مین را انجام داده بودیم و به جهت اینکه میبایست کار در شبهای بعدی انجام گیرد و دراین خصوص بایستی مشخص میشد که تا کجا چه کاری انجام گرفته معمولا علامتی گذاشته میشد که در شب بعد ادامه داده شود. در یکی از این شبها علامتی که بکار بردیم یک عدد نبشی و روی آن یک حلبی قرار دادیم و وقتی که صبح هوا روشن شد تعدادی از بچه ها از جمله سعیدی نیا، ذبیحی بهرک رجول و تعدادی دیگر که الان اسامی آنها خاطرم نیستند از پشت خاکریز در خصوص علامتی که گذاشه بودیم و چون خیلی به وضوح دیده میشد باهم حرف میزدیم و با بچه ها اتفاق نظر داشتیم که علامتی که گذاشته ایم کاملا مشخصه و خود این ممکنه شاخصی برا دشمن به حساب بیاد و باید برداشته شود و از طرفی تردد نیروهای اطلاعاتی دشمن درآن مقطع بسیار زیاد بود.
یادم نیست کدام یک از فرماندهان همراهمان بود که گفت باید یکی بره و این را برداره بااین حرف بچه هایی که دور هم بودیم بایک نگاه معناداری که کی این کار را انجام بده نسبت به هم داشتیم. که دراین بین مرحوم حسین ذبیحی گفت من میرم و در روز روشن که هر آنی احتمال میرفت دشمن ایشون رابینه و تیراندازی بشه و خیلی اتفاقات دیگر فورا با شجاعت تمام پرید آنطرف خاکریزدوید رفت و آن علامت را برداشت . و وقتی بسلامتی برگشت مورد تحسین بچه ها قرار گرفت.
دوستانی که با هم بودیم در این خصوص اگه مطلبی به یاد دارن تصحیح و تکمیل فرمایند .
با تشکر از حوصله عزیزان .
شادی روح تمامی شهدا بویژه شادروان حسین ذبیحی بخوان الفاتحه مع صلوات
راوی: حاج محمدحسین محتشمی(بلدی)