ترس

پنجره نه، برج نگهبانی- آشنایی چهارپایان با صفیر گلوله- دعای سفره- رادیو- کف زدن- ترس- احداث پل بعثت- به نماز باید ایستاد- امنیت سد پیشین- اتو دستی- عیسی مسیح- عمامه- آرایشگر- احداث مخفیانه جاده- باشگاه افسران- نارنجک و ماهی- دو تومانی پول نان- برای آینده- آموزش معارف اسلامی- گروه نجات

ترس

ترس(1)

نیروهای لشکر 10 سیدالشهداء ، بیست و چهار ساعت قبل از عملیات والفجر8، یک عملیات ایذایی در منطقه “ام القصر” انجام داده بودند. در این عملیات ایذایی یکی از برادران روحانی که فرمانده تیپ چهارم الزهرا (س) از لشکر 10سیدالشهداء بود به عنوان غواص وارد عمل شده بود.

حاج آقا لباس غواصی برتن کرده و یک چاقو برداشته و به آب می‌زند. آن طرف آب یک نگهبان عراقی مشغول کشیک بود. حاج آقا با خود فکر می‌کند، اگر بخواهد او را با چاقو بزند، سر و صدا ایجاد می‌شود و عراقی­ ها متوجه شده و عملیات لو می‌رود. بنابراین فکری به سرش می‌زند. آرام آرام به طرف نگهبان عراقی رفته و با شدت تمام به پشت او می‌زند. نگهبان به عقب برگشته و حاج آقا را در حالی­که لباس غواصی بر تن دارد با غضب تمام می‌نگرد.

هیبت حاج آقا و لباس غواصی که بر تن داشت، در دل شب کار خود را کرد و نگهبان عراقی از شدت ترس سکته کرده و بدون سر و صدا نقش بر زمین شد.(2)

1. مجموعه خاطرات کوتاه از عملیاتهای بزرگ ص36.

2. راوی: احمد معمارپور، از لشگر حضرت رسول (ص).

برگرفته از کتاب ” فصل فکرت های نوتخریبچی دلاور دفاع مقدس آقای دکتر احمد مومنی راد ( صفحه 48)