تخریبچی شهید سید حمید رضا رضازاده (5)

شهید سید حمیدرضا رضازاده- رفیق خوب- غم فراق- روزه­ ات درست است- روزی که مدیر را مجبور کردیم- هدیه- پاس- بانک خون- خواب زیر زیلو- خانه باغ خودمان- حمیدرضا دستم را گرفت- حکومت قبل از ظهور

تخریبچی شهید سید حمید رضا رضازاده (5)

علاقه پدر

وقتی پدرمان به رحمت خدا رفت او دوازده ساله بود. پدر از میان فرزندان به او علاقه بیشتری داشت و گاهی علاقه­ ی زیادتر در رفتار او بروز می­کرد. یک­بار که میان او و برادر دیگرمان به او توجه بیشتری نشان داد، با پدر که تنها شدم گله کردم که نباید میان فرزندان تفاوت قایل شد. پدرم گفت:« بالاخره محبت گاهی بی اختیار در رفتار انسان  بروز می ­کند. »

پدر می­ گفت:« آینده او از همه شما روشن­تر است. »

 واقعا هم همین طور شد. او هم به پدر علاقه ­ی زیادی داشت و حتی در وصیت نامه خودش هم خواسته است بخشی از ارثیه­ اش در راهی که پدر برای امور خیر تعیین کرده صرف شود.

برادر