باشگاه افسران

پنجره نه، برج نگهبانی- آشنایی چهارپایان با صفیر گلوله- دعای سفره- رادیو- کف زدن- ترس- احداث پل بعثت- به نماز باید ایستاد- امنیت سد پیشین- اتو دستی- عیسی مسیح- عمامه- آرایشگر- احداث مخفیانه جاده- باشگاه افسران- نارنجک و ماهی- دو تومانی پول نان- برای آینده- آموزش معارف اسلامی- گروه نجات

باشگاه افسران

باشگاه افسران

باید آن قدر طبیعی و عادی رفتار می‌کردند تا گرفتار نشوند. کلاهدوز تلاش می‌کرد با هم قطاران خود گرم بگیرد؛ او سراغ خیلی­ ها می‌رفت و احوال پرسی می‌کرد حتی به خانه­ شان می‌رفت؛ به باشگاه افسران هم می‌رفت ولی در سالن باشگاه میز ساده­ ای انتخاب می‌کرد و غذایش را می‌خورد و به بهانه‌های مختلف به سر کارش بر می‌گشت؛ مثلاً پست نگهبانی را به عهده می‌گرفت . حتی به جای هم قطاران خود به عنوان افسر نگهبان می‌ماند یا می‌گفت که جلسه دارم و باید بروم. این طوری از صحنه‌های مختلف گناه آلود فرار می‌کرد. طبیعی بود که مأمور ضداطلاعات پس از خروج او از باشگاه تعقیبش می‌کرد ولی کجا او را می‌دید؟ سر پست یا در جلسه و … .

برگرفته از کتاب ” فصل فکرت های نو ” تخریبچی دلاور دفاع مقدس آقای دکتر احمد مومنی راد ( صفحه 80)