انگار بار اول است و شاید بار آخر

جریمه- فرمانده- آتش بازی- جانشین- کربلای 5- انگار بار اول است و شاید بار آخر- روز شهادت عبدالکریم پورمقامی- مناعت طبع (شهید عبدالحمید شجاعی برجویی)

انگار بار اول است و شاید بار آخر

انگار بار اول است … و شاید بار آخر

شهید عبدالکریم پورمقامی در حال خنثی کردن مین‌ها بود. و هر بار مینی را خنثی می‌کرد، عرق روی پیشانیش را با پشت دست پاک می‌کرد و می‌گفت:

خنثی‌سازی مین برابر است با 90% شهادت.

می‌گفت: هر بار که مینی را خنثی می‌کنم، بارها و بارها زنده می‌شوم و می‌میرم. اولین غفلت، آخرین غفلت خواهد‌بود. به برادر کنار دستش می‌گفت:

 شما جلو نیایید و بگذارید من به تنهایی آن‌ها را خنثی کنم.

 او بارها و بارها میدان‌های مین را خنثی کرده‌بود و می‌گفت:

با این‌که بارها وارد میدان‌های مین شده‌ام ولی هر بار که می‌آیم، انگار بار اول است… و شاید بار آخر… .

 

برگرفته از کتاب ” انتهای معبر ” به کوشش افتخار فرج و سیده نجات حسینی صفحه 104