انفجار دژ
انفجار دژ
سال1362 به همراه مصطفی بهادری در واحد تخریب قرارگاه منطقه هشت( قرارگاه حمزه) به فرماندهی آقای صادقی مشغول فعالیت بودیم. به ما مأموریت داده شد که دژ جزیره ی جنوبی را منفجر کنیم تا جلو پیشروی عراق گرفته شود. خبر رسیده بود عصر آن روز عراق قصد تک زدن به این منطقه را دارد.
تعدادی مین ضدتانک، مقداریc4 ، دینامیت و فتیله ی انفجاری[1]برداشتیم و سوار قایق شدیم و راه افتادیم. قرار شد یک نفرآ. ر. پیجیزن به عنوان محافظ در کمین اول مراقب ما باشد. صبح بود و با کوچک ترین صدایی ما در معرض دید عراقیها قرار می گرفتیم. به آرامی و با احتیاط در نیزارها پیش رفتیم. سمت راست قایق، آب بود و سمت چپ خاکریز خودی.
خودمان را به دژ رساندیم و دو نفری به سمت آن حرکت کردیم. باید جوری دژ را منفجر میکردیم که آب جمع شده در پشت دژ، مسیر حرکت عراقیها را مسدود و حداقل حرکت آنها را تا مدتی کُند کند. مواد را کار گذاشتیم و فتیله را کشیدیم که تانکهای عراقی متوجه حضور ما شدند. لحظهی آمادهشدن عراقیها برای ما تنها فرصتی بود که میتوانستیم به سمت قایق خیز برداریم. فتیله روشن شده عمل کرد و دژ منفجر شد.
عراقیها دیگر دقیقاً ما را دیده و متوجه حضور ما شده بودند. ما را به رگبار بستند. هر کاری میکردیم، قایق روشن نمیشد. آر. پی. جی زن محافظ ما هم تیر خورده بود و عملاً کارمان تمام بود.
مصطفی لحظه ای از حرکت ایستاد و نگاهی به آسمان انداخت. دوباره تلاش کرد که این بار قایق روشن شد و حرکت کردیم. قایق به شدت آسیب دیده بود و هر لحظه بیشتر در هور فرو می رفت. اما خداوند یارمان شد و از آن مهلکه جان سالم به در بردیم.
راوی: طالب درویشی
[1]. یک سیستم منفجرهی خطی دارای توزیع یکنواختی از ماده منفجره در امتداد طولی می باشد و بسته به خواص مکانیکی، نوع و مقدار مواد منفجرهای که در آن استفاده میشود، دارای کاربردهایی گوناگون است.(مجلهی تحقیق و توسعه مواد پر انرژی، سال ششم، ش2، محمد کهنوجی و نویسندگان).(ویراستار)
برگرفته از کتاب ” انتهای معبر ” به کوشش افتخار فرج و سیده نجات حسینی صفحه 57