انفجار دوم

انفجار دوم

شب بود تاریک تاریک منطقه ارام بود گاه گاهی منوری فضا را روشن می کرد و صدای خمپاره ای در دور دست ، سکوت  را می شکست … تخریب چی “نیترات­”ها را روی جاده با فاصله مناسب جاسازی کرد. سپس چاشنی را روشن کرد و خودش از محل انفجار دور شد صدای مهیبی آمد. هر کدام از نیترات­ها، یک چاله کوچک در جاده درست کرده بود. حالا جاده آماده بود برای انفجاردوم .

 برگرفته از کتاب ” ازدحام انفجار ” نوشته تخریبچی دلاور 

آقای دکتر احمد مومنی راد عضو هیات علمی دانشگاه تهران