اشکنه در جبهه

اشکنه در جبهه

اشکنه در جبهه

اشکنه در جبهه

شوخی­ هایش همه را سرحال می‌آورد. امکان نداشت آدم ناراحت باشد و حمید بگذارد این ناراحتی ادامه پیدا کند. کارهایی که برای حفظ روحیه نیروها می‌کرد، واقعاً تحسین برانگیز بود. مثلاً وقتی صبح زود بین راه بچه­ ها حتی نان خشک برای خوردن نداشتند، او از توی کوله پشتی­ اش چراغ پریموس و قابلمه و وسایلی در می‌آورد و یک آبگرمو (اشکنه) درست می‌کرد و بچه­ ها را به خوردن دعوت می‌کرد و همین حال همه را جا می‌آورد. به خاطر همین خصلت‌های او بود که گروهانش یکی از سرحال­ترین و فعال­ترین گروهان­ها بود که می‌شد سخت­ترین عملیات را به آنها محول کرد.

برگرفته از کتاب ” فصل فکرت های نو ” تخریبچی دلاور دفاع مقدس آقای دکتر احمد مومنی راد ( صفحه 69)