اتو دستی
اتو دستی
برادر زینلی همیشه مرتب و منظم بود. سر و صورت تمیز و مرتب، لباس های تمیز و اتو کشیده، شلوار گتر کرده و پوتین واکس زده از مشخصات او بود. در جبهه ای که برق نبود دلم میخواست بدانم چگونه لباس هایش را اتو میکرد. یک روز که آنها را شسته و خشک کرده بود دیدم با دقت تمام آنها را تا کرده زیر پتویی که شب روی آن میخوابید پهن کرد تا صبح اتو کشیده آنها را بپوشد.
یک روز با عجله لباس پوشیدم و نزد زینلی رفتم، چون مرا برای کاری احضار کرده بود. شلوارم گتر نشده بود. نگاهی به پاچههای شلوارم که چروک خورده روی پوتینهایم افتاده بود کرد و خیلی صمیمانه گفت: تو خیلی در این لشکر سابقه داری، پس بهتر است همیشه مرتب باشی، چون دیگران به تو نگاه میکنند.
برگرفته از کتاب ” فصل فکرت های نو ” تخریبچی دلاور دفاع مقدس آقای دکتر احمد مومنی راد ( صفحه 59)