آرزو دارم تیر به قلبم اصابت کند
آرزو دارم تیر به قلبم اصابت کند( روایتی از تخریبچی شهید مرتضی آقائی )
باز کردن میدان مین درهرعملیات بویژه در تاریکی شب کار سخت وخطرناکی بود، که به عهده ی نیروهای واحد تخریب گذاشته شده بود. به قول معروف اولین اشتباه آنان آخرین اشتباهشان بود. اگر مین منفجر می شد لااقل دست و پا و چشمشان از دست می رفت، یا کشته می شدند. آنها وظیفه داشتند پس از انجام مأموریت، و باز کردن معبر در شب عملیات و در صورت نیاز روزهای بعد از انجام عملیات ما بقی میدان مین را پاکسازی کنند. اما در شب عملیات بعد از باز کردن میدان مین و شروع عملیات می توانستند به عقب برگردند. تا برای عملیات و مأموریت بعد آماده شوند؛ اما همرزمان ما در گردان تخریب لشکر 57 که به واحدایثار معروف شده بودند، در اکثر مواقع پس از خنثی کردن میادین مین، در ادامه ی عملیات هم شرکت کرده و به ما کمک می کردند. در عملیات فتح پنج برای آزاد سازی شهر «ماؤوت» عراق نیز چنین شد. یکی از نیروهای واحد تخریب نوجوانی بسیجی بود به نام «مرتضی آقایی» اهل روستای دارایی خرم آباد ،با روحی لطیف و عاشق شهادت. او در وصیت نامه خود نوشته بود «خدایا من آرزوی شهادت دارم و از تو می خواهم شهادتم را به وسیله ی اصابت تیر به قلبم- که برای امام حسین (علیه السلام) می تپد- قرار دهی تا شرمنده ی او نباشم و قلبم فدای قلب حسین (علیه السلام) شود». پس از عملیات از تیم تخریب خواسته شد که به مقر خود بازگردند؛ اما آن ها سلاح برداشته و به همراه گردان در ادامه ی عملیات شرکت کردند.
سه نفر از نیروهای دشمن در یک سنگر محکم بتونی مخفی شده و چند نفر از نیروهای ما را مجروح وشهید کردند. این سنگر موقعیت استراتژیکی و مهمی در منطقه داشت و با مهندسی نظامی مناسبی ساخته شده بود. اسلحه ی «آرپی جی» و تیربار ما هم – با توجه به فاصله ی زیادی که داشتیم – در آن اثر نمی کرد، وسلاحی با برد قدرت بیشتر هم در اختیار نداشتیم. بنابر این باید با پذیرش خطر کشته شدن جلوتر می رفتیم. در نهایت تصمیم بر این شد که چند نفر از رزمندگان شهادت طلب، خود را به خطر انداخته و برای انهدام آن اقدام کنند. از جمله ی افراد داوطلب، سردار شهید احمد قاسم زاده و مرتضی آقایی بودند. آن ها جهت انهدام سنگر به طرف دشمن حرکت کردند و نوع عملیات آنان به روش جنگ چریکی و حرکت و دویدن با سرعت و استفاده از خیزهای «پنج ثانیه» بود. درآخرین لحظاتی که این نوجوان بسیجی خود را به نزدیکترین فاصله به سنگر دشمن رسانده بود تیر دشمن به سینه اش اصابت کرد و او را به آرزویش رسانید. پس از او سردار مظلوم و دلاور سپاه اسلام (احمد قاسم زاده) خود را به آن سنگر رسانید و با پرتاب نارنجک آن را منهدم نمود و نفرات داخل آن را به هلاکت رساند. وقتی بچه ها به بالین جسد مرتضی آقایی رسیدند، دیدند تیر دقیقاً به قلبش- که مالامال از عشق به حسین (علیه السلام) بود – برخورده و آن را متلاشی کرده است.


